غدیر خم امان

ساخت وبلاگ

عمرِ من است و جاده ،کولی عاشقم من

 مزرعه ای پر از عشق ،قلب شقایقم من

  جوهر جانِ خلقت ،نبضِ تپنده ی آن

منتظر حلولم ،  چشم و دقایقم من

 هرچه بگوئی آنم ، خطِّ سفید جاده

 عشقِ شب و رسیدن، راهی ِ ملحقم من .


غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49

مسلمانم ، بجانم بسته شد مهر وطن ،

دلبسته ی آنم

به جنگی نابرابر کرده ام اثبات ،

میدانم،

اگر صدبارهم من ،

قطعه قطعه گردم و زنده

نداری باورم ، ای بی وطن

فرزند ایرانم

پذیرا گشته یا طردم کنی ،

فرقی نخواهد کرد

مسافر بوده راه و رسم آنرا 

خوب میدانم


غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49

بهترین اوقات عمرم رفت در غفلت هدر خرج شد از من جوانی در مسیری پر خطر زیر پایم کوهی از آهن، دویدم روزو شب هرچه پیدا کرده ام خوردند مشتی بدگوهر من ندیدم یک محبت خالی از رنگ و ریا هرچه دیدم مثل کابوسی پراز خوف و خطر بوده اطرافم پر از گرگان، به ظاهر آدمی چون مگس ها گرد شیرینی، به جانم حمله ور هرچه خواندم از بزرگان یا شنیدم در جهان بود یک گوشم چو در، دروازه آن گوش دگر تاکه روحم از گرفتاری به قرآن سرکشی غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49

به زیر بار نگاه چو سنگ انسان ها نشسته در گذرِ خاطراتِ تب دارم سخن پراکنی و حُبّ و بغض آنان سخت زِ دستِ تهمت و غیبت گدایِ بازارم هزارتویِ غمم ، آیتی زِ مرثیه ها ز دست خنجر نامردمی گرفتارم تمامِ حافظه ام را گرفته است شعله عزا گرفتـه ی از آتش درافکارم بیا بیا که تو باشی غمی ندارم مـــن بدون بودن تو چون پلنگ بیمارم زمان و جان و دلم دستشان به یک کار است دعای دیدن روی تو ، من در این کارم خوشم به اینکه ت غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49

نیلوفران سخن با زبان من پیچید بر بنای حیات جهان من چون شعله ای که بیفتد به جان باغ آتش کشید همه ی آشیان من هرجا که پانهاده و آرام بوده ام آمد و تیره نمود آسمان من کردم یقین که چو اهریمن من است مأمور بی ثباتی روح و روان من من در جهاد دائمیم با هوای او مثل خوره شده در جسم و جان من محکوم هستم و او مثل قاضی است تیر نگاه وی و آهوان من من در جهاد اکبرو او دشمن من است این است قصّه ی من با زبان من. احمد ی غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49

رفت همراه نسیم قاصدک تنهائی

خوش خبر بود ،پراز بارقه ی زیبائی

همه ی درد وجودش نرسیدن ،ماندن

نگرانی بزرگش غم بی فردائی

احمدیزدانی

غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49

چشم خود را که میگشائی تو

قفل عالم گشاده میگردد

شادی و عشق میزند لبخند

کارِ مشکل چه ساده میگردد

همه ی جان من شود آزاد

میشوم مردِ ساحرِ خوشبخت

با نگاهِ تو بال پروازم

بار دیگر اعاده میگردد

احمدیزدانی

غدیر خم امان...
ما را در سایت غدیر خم امان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bshearerooz1 بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 9:49